خواننده عزیز سلام ، امروز تصمیم گرفتم که وسواس خود را در وبلاگ نویسی کنار بگذارم و کمی صمیمی تر بنویسم ، و به این نتیجه رسیدم که نوشتن روزانه برای من بسیار فایده دارد : اولا موجب تخلیه فکری من میشود و ثانیا وبلاگ من حکم تابلو کائنات من را دارد که هر چیز که میخوام به آن دست پیدا کنم و یا بسازم و یا اینکه از زندگی خود حذف کنم را در اینجا مینویسم ، و دست سرنوشت و کائنات آن ها را برای من رقم خواهد زد ، و کلا وبلاگ نویسی خیلی فایده دارد از جمله اینکه تجربه ای از این روز ها و شرایط امروز ما برای آینده خواهد شد و هر چه از خوبی های آن بگویم کم است که انشاالله در آینده نزدیک یک مطلب مفصل راجع بهش مینویسم . اما برویم سراغ اصل مطلب ! به عقیده من هر شخص برای موفق بودن نباید تلاش کند که شبیه دیگران باشد بلکه باید یک نسخه عالی از خودمان باشیم ، و برای رسیدن به این نسخه فکر کنم اول باید بدی ها را از خود حذف کرده تا یواش یواش خصلت های خوب ما نمایان شود ، من هم مثل همه یکسری خصلت های بد و تعدادی خصلت های خوب از نظر خودم دارم اما مهم ترین موارد بدی که باید از خودم حذف کنم دو مورد است که اولی آشتی کردن با یک آشناست و معذرت خواهی از او که سخت ترین کار دنیا برای من میباشد و دومی حذف یک خصلت است که چندین بار تا مرز حذف صد در صدی آن پیش رفته ام اما انگار همیشه یکجای کار میلنگد و دوباره به پله اول برمیگردم ، اما میدانم که در چندین موارد باید خودم را محدود تر کنم تا این خصلت کنترل شود ، اما اولی که گفتم برایم سخت است و میترسم روزی برسد که دیر شده و چیزی جز پشیمانی برایم باقی نمانده ، هر بار که میخواهم پیش قدم شوم یک غرور سنگین جلوی راهم را میگیرد و میگوید تو گناه کار نیستی و او گناه کار است اما از طرف دیگر میدانم که کارم اشتباه است و نباید با کسی قهر کنم ، من اگر این دو مورد را حل کنم دیگر غمی ندارم ، و آماده سلوک هستم ! اما فکر کنم یکی دیگر هم هست که آن خشم من است ، که گاهی اوقات بالا میزند اما با سکوت سعی میکنم آن را سرکوب کنم که فکر میکنم تا جایی این مورد کنترل شده است ، و دو مورد اول باید حل شود ، خدا را شکر در این دنیا حسرت هیچ چیز را ندارم و فکر میکنم آن بحران هویت در مقابل بی هویتی که فروید برای هم سن و سال های من گفته و آن اثبات خود برای دیگران است را رد کرده ام اما گاها با شنیدن موفقیت دیگران یک حسرت کوچک در من ظاهر میشود که نمی دانم اسمش حسادت است یا نه اما باز هم چیز مهمی نیست .
خیلی خوشحالم که این مطلب را نوشتم اما میدانم که از لحاظ دستوری ناقص است که این ناشی از مطالعه کم من میباشد که سعی میکنم در نوشته های بعدی کامل تر و بهتر بنویسم اما مهم همین گام اول است ، و احساس سبک بودن میکنم و به شما قول میدهم که تلاش کنم موارد بالا را در خودم حذف کنم ، شما هم اگر راهی برایشان دارید خوشحال میشوم من را راهنمایی کنید چرا که همیشه خودم را دانش آموز میدانم و آماده یادگیری از دیگران هستم .
درود بر شما آقای سماوات عزیز . مهم تر از “چه چیزی نوشتن” خود “نوشتن” است.
سلام استاد عزیز
شما من رو نمیشناسید ولی من سال هاست شما رو میشناسم
از زمان سایت گیسوم
شما الگو من هستید
یادم میاد که مقطع راهنمایی بودم که همکلاسی ها میگفتن یه سایت هست عکس های قدیمی نهاوند رو گذاشته و اون موقع واقعا برای ما جذاب بود
به خاطر شما و سایتتون به طراحی سایت علاقه مند شدم ، اما هیچ وقت کامل یادنگرفتم
حتی با تاثیر از شما رشته ارشدم رو mba انتخاب کردم
امیدوارم همیشه شاد و سلامت باشید
کوچک شما علی سماوات
هر کسى که باعث آزار و دردت شده رو ببخش، یادت باشه بخشش براى دیگران نیست، براى خودته، بخشش به یاد آوردن بدون عصبانیته، بخشش قدرتت رو آزاد میکنه، بدن و ذهن و روحت رو التیام میده…
#لس_برون
خیلی خوب نوشتی . روان و با صداقت
خیلی ممنون از راهنماییتون
خوشحال میشم باز هم به این شاگرد کوچک تون سر بزنید
سلام علی آقای عزیز!
شما به بنده خیلی لطف دارید. باور کنید از این که استاد خطابم کردید شرمنده شدم. من خدمت شما نرسیدم اما افتخار شاگردی پدر بزرگوارتون رو دارم.
محتوای سایت گیسوم رو تحت عنوان لائودیسه می تونید ببینید: http://www.laodice.ir
برای شما آرزوی موفقیت دارم.
تصمیم خوبیه صمیمی تر به دل میشینه
یه لحظه قاطی کرده نوشته هاتون واسم
نیومد واس همین پرسیدم ممنون
سلام.
بسیار عالی.
درودتان ! از پیشنهادی که در مورد دسته بندی فرمودید سپاس می دارم . راستش خیلی در گستره شکل و چگونگی کارها در وبلاگ آگاهی ندارم . . می کوشم بیاموزم و یاد بگیرم که مطالبم را دسته بندی کنم . البته مطالب من فقط مسایل ادبی است . من نیز یک پیشنهاد برای شما دارم . باور دارم جوان فرهیخته ای هستید و از نظرهایی که ارایه می شود ، ناراحت نمی شوید . املای « راجع به » را به صورت « راجب » نوشتن ، جایز نیست حتی اگر بخواهیم به زبان محاوره یا شکسته هم بنویسیم املای واژگان باید درست نوشته شود . می بینم در فضای مجازی ، املای واژگان را درست نمی نویسند نمونه را : میذارم را به صورت میزارم یا میخوام را به شکل میخام و… می نویسند . ما تنها پیشنهاد می دهیم نویسنده شمایید .
سلام
ممنون از راهنمایی شما
من خیلی خوشحال میشم اشتباهات من رو بگید
اینکه دیگران و ببخشی برای خودت خوبه و دلت آروم میگیره پس توصیه میکنم حتی اگه طرف ازت عذرخواهی هم نکرد تو ازش بگذری و بخشیش
و مورد دوم اینکه بی خیال باش زندگی ارزش انقدر کلنجار رفتن با خودمون رو نداره اینکه آدم درستی باشی خوبه ها ولی بذار یه جاهایی به میل خودت پیش بری نه قوانین زندگی
سلام
دوست دارم آدمی بهتری بشم ولی هر روز دارم خصلت خوبم رو از دست میدم
اصلا از چیزی که الان هستم راضی نیستم
این کرونا هم به من خیلی ضربه زد
ممنون که برام نظر گذاشتی
لذت بردم از این نوشته صادقانهتون. گرچه الان زمان از نوشتن این گذشته؛ ولی چیزی که بنظرم لازم بود بگم اینه که بعضی از «خشمها» به نظر من نباید سرکوب بشن. این نوع خشم باید با نوشتن برای خودتون بیان بشه تا راهکار مناستشو پیدا کنین. حتا اگه راهکارم پیدا نکنین نوشتن دردمانگر خیلی خوبیه. پس بنظر من بنویسین و بنویسین و خودافشاگری رو پیشه کنین. طبق تجربه خودم؛ خودافشاگری مربی خوبی برای تغییر ورشد کردنه. موفق باشین. همیشه این نوع نوشتهها جذابیّت خاص خودشونو دارن.
نوشتن خیلی خوبه .. خیلی
متاسفانه فردی که در این پست از او یاد کردم امروز دیگر در بین ما نیست و به رحمت خدا رفت
و من ماندم و حسرت
متاسفم. بازم با نوشتن این حسرتا میتونین حال خودتونو خوب کنین که نگاتونو عوض کنه و به عنوان یه تجربه ازش یاد کنین که آزارتون نده